زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با سیدالشهدا علیه السلام در قتلگاه
در قـتـلـگـاهـت آمـدم و سـر نـداشـتی یک جـای سالمی تو به پیکـر نداشتی دیـدم تـو را چـه دیـدنی؛ ای پـارۀ دلـم حتی لـبـاس کهـنـه ای در بـر نـداشـتی جز روی حنجری که همه بوسه اش زدند جـایی برای بـوسـۀ خـنـجـر نـداشتی؟ زینـب بمیرد این همه خـونی نبـیـندت خـواهـر شود فـدای تو یـاور نداشتی؟ ته مانـده های پیـرهـنت هم ربـوده شد چـیزی بـرای غـارت لـشکـر نـداشتی ای وای سیـنۀ تو پُـر از جـای پـا شده یکـی دو تـا که ارث ز مـادر نـداشتی بی کس شدی ز پشت سرت نیزه خورده ای حـق مـیدهـم حـسین، بـرادر نـداشـتی |